ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام رضا(ع): ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است.
(تحف العقول، ص 445)
معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:
سه سناریو برای جشنواره موسیقی فجر درنظر گرفته میشود
جشنواره موسیقی فجر طبیعتاً باید مستورهای از تمام سلایق باشد و نشان دهد که ما خانواده بزرگی در حوزه موسیقی ایران داریم. اگر این جشنوارهها با عیار مناسب برگزار شوند بهترین آوردگاه هستند برای اینکه جوانها خودشان و آثارشان را به نمایش بگذارند. سه سناریو برای این جشنواره درنظر گرفته میشود، سناریوی اول وضعیت سفید است که اگر شرایط از نظر بیماری مناسب بود، با این سناریو جشنواره برگزار شود و سناریو برای وضعیت زرد و قرمز نیز درنظر گرفته میشود تا درصورت شیوع بیماری و شدت آن جشنواره به شیوههای دیگر و متناسب با شرایط دنبال شود. در این شرایط مرحله نخست چهاردهمین جشنواره موسیقی جوان که یکی از گستردهترین رویدادهای کشور است به صورت مجازی برگزار شد، پس تجربه جشنواره موسیقی جوان در جشنواره موسیقی فجر هم میتواند مورد استفاده باشد.
بخشی از صحبتهای سیدمجتبی حسینی در جلسه شورای سیاستگذاری سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر
ملاحظاتی درباره برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب
تجربه ای نو برای رونق نشر
افشین شحنه تبار
مدیرمسئول انتشارات بینالمللی «شمع و مه»
بهتبع شرایط نامطلوبی که شیوع کرونا رقم زده، مسئولان فرهنگی برای جبـــــران بخشی از خســارتهای مالی واردشــــــده به عرصه نشـــــــــــــرمان تصمیم به برگـــــــزاری مجازی نمایشگاه کتاب گرفتهاند. برخلاف برخی دوستان ناشر که تنها نیمه خالی لیوان را میبینند من تأکید دارم شرایط این روزها بهگونهای است که باید به دید مثبت با این شکل تازه برگزاری نمایشگاه کتاب روبهرو شویم.
مخالف مقایسه این نمایشگاه با نمونههای خارجی آن طی ماههای اخیر هستم چرا که ماهیت متفاوت نمایشگاه کتاب تهران با دیگر نمایشگاههای خارجی باعث اشتباه بودن هرگونه مقایسهای است. حداقل ما اهالی نشر که میدانیم، اساس نمایشگاه کتاب تهران بر فروش داخلی کتاب، آنهم به شکل چاپی است اما در نمایشگاههای خارجی اصل بر فروش حقوق نشر ( کپی رایت) کتاب استوار شده. با توجه به شرایط سختی که در همه دنیا پیش روی فروش کتاب و عرصه نشر قرار گرفته، بهتر است نگاه مثبتی به تجربه تازهای که قرار است عرصه نشرمان با آن مواجه شود داشته باشیم.
بهتر است اتفاقی را که هنوز آن را تجربه نکردهایم نقد نکنیم، بویژه که این مسأله نهتنها در عرصه داخلی، بلکه در عرصه خارجی هم اتفاق تازهای است. از سوی دیگر فراموش نکنیم که به محض کنترل بیماری کرونا، شرایط به اوضاع قبل بازمیگردد و نمایشگاه مجازی هم قرار است بهطور موقت برگزار شود تا بلکه کمی از مشکلات مالی حوزه کتاب کم کند. شرایط فعلی نشر آنچنان است که باید تلاش شود تا ادامه حیات آن مختل نشود و این مهمترین اتفاقی ست که چنین راهکارهایی به دنبال خواهند داشت. بهطور حتم حتی طی سالهای آینده هم این شیوه برگزاری قرار نیست جایگزین برپایی فیزیکی نمایشگاه کتاب شود و در حال حاضر مرهمی است تا از این طریق قادر به عبور از مقطع فعلی و مشکلات نشأت گرفته از آن شویم. بنابراین بهتر است قدری صبور باشیم و تا طرح اجرایی نشده نظری ندهیم. به گمانم نمایشگاه مجازی کتاب، از آنجایی که مبتنی بر فروش است چیزی شبیه پلتفرمها و سایتهای فروش اینترنتی شود که اتفاقاً برخی از آنها موفق عمل کردهاند و حتی میتوان از تجربه آنان هم استفاده کرد. با اینکه معتقدم نباید انتظار غیرمعقولی از این نمایشگاه داشت اما دوباره توجه مردم را به سوی کتاب بازمیگرداند که این در شرایط بحرانی نشرمان اتفاق بسیار مهمی است. در این بین اگر مسئولان خواهان استفاده حداکثری از اجرایی کردن این طرح هستند باید تلاش زیادی در جهت اطلاعرسانی آن انجام بدهند و همه مردم از کم و کیف و حتی وجود نمایشگاه مذکور باخبر شوند.
نکتهای که نباید فراموش شود این است که مسئولان ارشاد قرار است چقدر برای برپایی این نمایشگاه هزینه کنند؟ اگر به عنوان نمونه ارشاد بخواهد 10 میلیارد تومان هزینه کند تا به گردش مالی 2 میلیارد تومانی برسد اصلاً منطقی و مقرون به صرفه نیست، من هم نمیدانم ارشاد بر چه مبنایی برنامهریزی کرده است اما معتقدم اگر خوب اطلاعرسانی شود و روند برپایی آنهم در مشورت و تعامل با صنوف نشر باشد نتیجه خوبی به دنبال خواهد داشت. از دیگر اهالی نشر هم میخواهم با نگاه مثبت به این اتفاق نگاه کنند، متأسفانه اغلب ما عادت کرده ایم با هر ماجرا و کار تازهای با گارد گرفتن و مخالفت کردن روبهرو شویم.
واقعیت این است که نهتنها ما، بلکه در عرصه جهانی هم هنوز کسی آن را به معنای واقعی تجربه نکرده است. کشوری همچون آلمان معروف است که از یک دهه قبل برنامهریزیهای هرسال خود را مشخص کرده، تحت تأثیر این شرایط تنها سه هفته مانده به برگزاری نمایشگاه کتاب فرانکفورت آن را لغو کرد. باید بدانیم در برهه خاصی از زمان قرار گرفتهایم که حتی دیگر کشورها هم سردرگم شدهاند.
پس بهتر است بهجای نقد شرایط غیرقابل پیشبینی آینده، قدری هم نیمه پر لیوان را ببینیم. دست به دست یکدیگر بدهیم و از هر موضوع و راهکاری برای بهبود شرایط استفاده کنیم تا از این روزها عبور کنیم. فراموش نکنیم که برگزاری مجازی نمایشگاه کتاب با همه کم و کاستیهایی که ممکن است در انتظار آن باشد روند حرکت عرصه نشرمان به سمت بهره گرفتن از دنیای تکنولوژی را تسریع میبخشد که این از نکات مثبت آن به شمار میآید.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#محمدعلی_نجفی
تأیید عمدی بودن قتل میترا استاد بهدست محمدعلی نجفی خبرساز شد. ۳۹ قاضی رأی دادگاه کیفری و ۲۷ قاضی رأی شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور را تأیید کردند تا کاربرانی پساز گذشت یک سال و نیم از این قتل باز هم دربارهاش بحث کنند. خیلیها به مسأله رضایت دادن خانواده میترا استاد اشاره میکردند و از اینکه با این رضایت نجفی اعدام نمیشود گله داشتند. کاربرانی هم به حرفهای دادستان کل کشور درباره اینکه میترا استاد اطلاعاتی از نجفی داشته است اشاره میکردند: «پرونده حاضر شاکی خصوصی ندارد و از این حیث مسأله قصاص منتفی است و امروز جنبه عمومی این جرم تعیین تکلیف میشود. جنبه عمومی این پرونده از دو حیث مورد توجه است؛ اگر جنایت واقع شده عمد باشد یک نوع مجازات دارد و اگر غیر عمد باشد نوع دیگری مجازات دارد.»، «عمدی بودن قتل میترا استاد تأیید شد. جا داره اون وکلایی رو که سعی داشتن ثابت کنن نجفی از روی غیرعمد قتل انجام داده گوشمالی داد.»، «بر اساس اخبار قتل خانم میترا استاد توسط آقای محمد علی نجفی عمد شناخته شده. موج رسانهای جدید در راه است»، «میترا استاد کشته شد چون اطلاعاتی داشت که نجفی از افشای آنها هراس داشت! پرستو بود یا نبود مهم نیست، مهم این بود که نزدیک شدن به محافل قدرت ممکنه هزینه سنگین و غیر قابل جبران داشته باشه»، «تنهایی و بیکسی یعنی همین که حتی پرونده قتلت هم، شاکی خصوصی ندارد. تو این چند ماه، تنهایی و بیکسی زنان، به تلخی به چشم اومد.»، «ولی امیدوارم روزی همه اینها مشخص بشه و معلوم بشه پشت پرده این ماجرا چی بوده. حتماً خداوند کمک خواهد کرد و من به این موضوع ایمان دارم»، «پرونده آقای نجفی چندین بار بین دادگاه و دیوان مورد اختلاف قرار گرفت و بههمین دلیل جلسه دیوان برای تعیین تکلیف آن برگزار شد. پرونده حاضر شاکی خصوصی ندارد و از این حیث مسأله قصاص منتفی است و امروز جنبه عمومی این جرم تعیین تکلیف میشود»، «دادستان کل کشور: «عمدی بودن قتل میترا استاد تأیید شد، میترا استاد اطلاعاتی داشته که نجفی از افشای آنها نگران بوده...» حالا اون اطلاعات چی بوده؟الله اعلم...»، «با توجه به رضایت خانواده مقتول حکم قصاص منتفی است. نجفی باید حبس قانونی قتل عمد را تحمل کند.»، «خسر الدنیا و الاخره، یعنی محمدعلی نجفی که با پنج گلوله همسر خودشو با زبان روزه، در ماه رمضان کشت»، «دیوان عالی کشور عمدی بودن قتل میترا استاد توسط نجفی را تأیید کرد؛ هرچند بهدلیل عدم وجود شاکی خصوصی، قصاص قاتل منتفی است. دادستان کل کشور گفته مقتول اطلاعاتی داشته که نجفی از افشای آن نگران بوده است! «بابت این تصمیمگیری هیأت دیوان حرفی ندارم اما با افتخار شما را به خدا و رسانهها میسپارم.»، «یادمان باشد شفافیت اصل مهم خانواده نجفی است و از آن هیچگاه نترسیدند. بیایید با هم به انتظار فردا بنشینیم.»
تخم مرغهای لاکچری
بالا رفتن قیمت تخم مرغ مسألهای است که این روزها دربارهاش زیاد در شبکههای اجتماعی میخوانیم. بخصوص از طرف کاربران جوانی که تخم مرغ غذای اصلی دوران مجردی و دانشجوییشان است و حالا از سختتر شدن زندگی مینویسند. قیمتهای متفاوتی که برای تخم مرغ از سوی فروشندهها اعلام میشود هم نکتهای است که به آن اشاره میکنند: «جوری شده که باید تخم مرغ رو بذاریم تو یخچال فقط نگاش کنیم»، «توی فاصله سه روز رفتم شونه تخممرغ بخرم. امروز که فروشنده قیمتو گفت احساس اصحاب کهف بودن بهم دست داد. آخه لعنتی، این همه گرون شدن توی سه روز»، «دیده بودیم قدیما یکی چشم میخورد براش تخم مرغ میشکستن، الآن با این قیمت دونهای ۱۳۰۰ تومن کسی تخممرغ بخوره چشمش میزنن»، «الان یه سری میان با نگاه عاقل اندر سفیه کامنت میذارن: از ماست که بر ماست! حالا نمیشه یه چند وقت تخم مرغ نخورید!»، «با این قیمت مرغ و تخم مرغ و کره و ماست کوکب خانم محل به مهموناش نمیده، چه برسه به اینکه با سلیقه باشه»، «دلخوشیمون همین تخممرغ بودا»، «دیگه نمیصرفه واسه چشم و نظر تخم مرغ بشکونی»، «خداروشکر این ترم مجازیه وگرنه با این قیمت تخممرغ همه ما دانشجوهای خوابگاهی از گشنگی میمردیم»، «دیشب همسرم یه شونه تخم مرغ خریده بود همسایه دیده گفته اینا الان حکم طلا رو دارن، داشت از پلهها بالا میومد شونه تخم مرغ کج شد ۲۰ تاش افتاد شکست. کلا سرمایه مون به باد رفت»، «به نظر من الان باید تو برنامه آشپزی تلویزیون طرز طبخ تخم مرغ زعفرونی بهعنوان غذای لاکچری آموزش داده بشه»، «یادتونه پارسال جوجههای زنده رو معدوم کردن؟ الان کامل سر قضیه باز شد که با اون کار امروز تخم مرغ دونهای ۱۵۰۰ تومن شده»، «هر شانه تخم مرغ: دو روز پیش ۳۵، دیروز ۳۸ و امروز ۴۲ هزار تومن. لامصب مگه دلاری هر روز بالاتر میری؟»، «با این قیمت تخم مرغ این سؤال ذهن همگان را به خود مشغول کرده است که اول مرغ بوده یا اول تخم مرغ بود؟!»، «تخممرغ شونهای 38هزارتومن! کی فکرشو میکرد یه روز مرغا هم شاخ بشن».
آن چه نوع گفتوگویی است
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
قدیمها استادی داشتیم توی دانشگاه که نمایشنامهنویسی درس میداد. بعدها هم که توی مدرسه نمایشنامهنویسی درس میدادم هر چیزی که از استادم یاد گرفته بودم تدریس میکردم. بعدها هم همین استادم یعنی عبدالحی شماسی یک کتاب مفصلی منتشر کرد درباره نمایشنامهنویسی با عنوان «چگونه آغاز کنیم». همیشه این سؤال مهمی است که نوشتن را از کجا آغاز کنیم. خیلی وقتها نویسندهها هم در گفتوگوهایشان درباره چطور شروع کردنهایشان حرف میزنند. مثلاً میگویند ما اول شخصیتسازی میکنیم یا پلاتمان را مینویسیم یا از دیالوگ شروع میکنیم یا و یا و یا. یعنی اصلاً نمیشود به قطعیت گفت که از کجا میشود شروع کرد. شما از هر جایی میتوانید برای نوشتن شروع کنید و پیش بروید.
همه اینها را نوشتم که به یک مبحثی که جناب شماسی توی کتابهایش تدریس میکرد برسم. بحث گفتوگو در نمایش. او گفتوگو را به چند نوع تقسیم میکرد. حرف زدن، بحث کردن، رجزخوانی و دیالوگ. بعدها که اتفاقی او را دیدم و یادی کردم از کلاسهایش گفت یک نوع دیگر گفتوگو هم پیدا کرده که در کنار این چهار نوع مینشیند که اصلاً به یاد ندارم آن چه نوع گفتوگویی است.
باز همه اینها را گفتم که برسم به گفتوگو. اصلاً همه چیز با گفتوگو حل میشود. این جمله را شاید بارها شنیده باشید. شنیده باشید که بگویند بنشینید با هم اختلافاتتان را حل کنید. اصلاً اگر گفتوگو وجود نداشت چطور ارتباط شکل میگرفت؟ البته نوع گفتوگو مهم است. یک وقتی است شما دارید همینطوری روزمره حرف میزنید و نیازی به دیالوگ ندارید ولی یک وقتی باید درام شما شکل بگیرد و نمیتوانید فقط حرف بزنید. حالا همه اینها را نوشتم که بگویم یکی از راههای ارتباط آدمها با یکدیگر حرف زدن درباره خوابهایشان است. اینکه شما از خواب بیدار میشوید و خوابی که دیشب دیدهاید را مرور میکنید و به مادرتان میگویید خواب فلان چیز را دیدم. بعد هم مادرتان میگوید یک صدقه بده مادر جان و شما هم یا گوش میکنید حرفش را یا گوش نمیکنید ولی وقتی شما پایتان را از خانه بیرون گذاشتید او صدقهاش را کنار میگذارد. اینکه به دوستان میگویید وای میدانی دیشب چه خوابی دیدم؟ بگذار برایت تعریف کنم. بعد که تعریف میکنید دوستتان میگوید خوش به حالت من اصلاً خواب نمیبینم. یا خواب میبینم اما فراموش میکنم. اما هنوز گفتوگوی شما ادامه دارد. شما درباره هر چیز دیگری حرفهایتان را ادامه میدهید. اصلاً بگذارید توی همین خواب بمانم. وقتی اسم خواب وسط باشد خیال هم وسط ماجراست. ترکیبش میشود خواب و خیال. اصلاً انگار خواب بهوجود آمده که به آدمی یاد بدهد میتواند زندگی دیگری را هم تجربه کند. آدم میتواند یک زندگی دیگر را در خیال تجربه کند. میتواند فکر کند فردا روز خوشحالتری دارد و بعد خیالش به حقیقت بینجامد. همه اینها را نوشتم که بگویم یکی از راههای شروع نوشتن شروع کردن از همین خوابهاست. نویسندههای بسیاری از همین خوابهایشان الهام گرفتهاند یا هم کل خوابشان را در یک کتاب منتشر کردهاند. اما اگر حقیقتش را بخواهید میخواستم در این نوشته از تأثیر خواب و خیال در شعر بنویسم که ستون اجازه نمیدهد شعرهایی که دوست دارم و از خواب میگویند را قطار کنم پشت هم و با هم اینجا و در این مجال هفتگی بخوانیم. یادم بیاورید هفته آینده درباره همین موضوع بنویسم.
سفر به قصههای هزار و یک شب
مدتی است داستانهای قدیمی ایران دوباره مورد توجه قرار گرفتهاند و بسیاری از پدر و مادرها دوست دارند فرزندانشان با این قصهها که بخش مهمی از ادبیات ایران هستند آشنا شوند. «قصههای هزار و یک شب» یکی از جذابترین و ماندگارترین قصههای ایرانی است که خوب است بچهها و بخصوص نوجوانان با آن آشنا شوند. داستان زنی به نام «شهرزاد» که وارد قصر پادشاهی بدبین شد و برای اینکه مرگش را به تأخیر بیندازد هر روز برای پادشاه قصهای گفت.اگر دنبال مجموعهای هستید که این قصهها را با زبان نوجوانان امروزی تعریف کند «روایت نامه» انتخاب خوبی است. مجموعه حکایتهایی از قصههای هزار و یک شب که توسط داریوش عابدی برای نوجوانان بازنویسی شده است. «روایت نامه» شامل سه کتاب «حکایت اسب آبنوس»، «حکایت مرد مرده» و «حکایت گوهر شب چراغ» است که مشهورترین قصههای «هزار و یک شب» را روایت میکند؛ در معرفی این مجموعه آمده است: «هزار و یک شب یکی از بهترین یادگارهای متون کهن است که در واقع مجموعه آداب و رسوم و قصههای کهن مردم ایران، هند و سرزمینهای عربی است و سرشار از نکات پندآموز و حکایتهای آموزشی است.» مجموعه «روایت نامه» را هم میتوانید از فروشگاهها تهیه کنید و هم در این روزهای کرونایی آن را در فروشگاه آنلاین انتشارات مدرسه
سفارش دهید.
روایت نامه
گردآوری: داریوش عابدی
نشر: مدرسه
سال انتشار: 1399
به نام تاریخ
26 شهریور
روز صد و هشتاد و یکم از سال را هم مانند روزهای گذشته با مرور نام و آثار هنرمندان و چهرههای ادبی و فرهنگی میگذرانیم که در چنین روزی به دنیا آمده یا درگذشتهاند و با آثارشان ماندگار شدهاند.
تولدها
لورن باکال: بازیگر امریکایی که بهترین ستاره زن قرن بیستم سینمای کلاسیک هالیوود لقب گرفت سال 1924 در چنین روزی به دنیا آمد. لورن باکال در آکادمی هنرهای دراماتیک بازیگری خواند و بازی در تئاتر را آغاز کرد. سال 1944 اولین نقشش را در فیلم «داشتن و نداشتن» بازی کرد و پس از آن در فیلمهای «خواب ابدی»، «گذرگاه تاریک»، «کی لارگو»، «مرز شمال غربی»، «قتل در قطار سریع السیر شرق»، «میزری»، «آینه دو چهره دارد»، «قصر متحرک هاول» و «مندرلی» نقش آفرینی کرد. سال 2009 آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک جایزه افتخاری این آکادمی را به لورن باکال تقدیم کرد. او سال 2014 درگذشت.
میکی رورک: بازیگر و فیلمنامه نویس امریکایی امروز 68 ساله میشود. میکی رورک بوکسور مشهور و صاحبنامی بود که از سال 1986 با بازی در فیلم «نه و نیم هفته» وارد سینما شد. چهره خوب او باعث شد سریع به شهرت برسد و در فیلمهایی مانند «نیایش برای مرگ»، «شن سفید»، «گلوله»، «بوفالو 66»، «روزی روزگاری در مکزیک»، «دومینو»، «شهر گناه»، «کشتی گیر» و «مرد آهنی» بازی کرد. رورک سال 2005 در فیلم «شهر گناه» درخشید و سه سال بعد برای بازی در فیلم «کشتی گیر» نامزد جایزه اسکار شد و جوایز بفتا و گلدن گلوب را به دست آورد. او که زمانی یکی از خوش چهرهترین بازیگران هالیوود بود بهدلیل حضور در مسابقات بوکس و مشتهایی که خورد صورتش از فرم اولیه خارج و مجبور شد جراحیهای پلاستیک زیادی روی صورتش انجام دهد.
مجید صالحی: بازیگری که بیشتر او را با نقشهای طنز میشناسید امروز 45 ساله میشود. مجید صالحی با حضور در مؤسسه بازیگری حمید سمندریان این هنر را یاد گرفت و با بازی در نمایش «دکتر جوشکار» و «آنتیگونه» بهصورت جدی وارد این حرفه شد. پس از این دو نمایش به تلویزیون رفت و خیلی زود با شخصیت «مجید دلبندم» و حضور در برنامههای طنز مانند «سیب خنده» به شهرت رسید. او بازی در سینما را با فیلم «یکی بود یکی نبود» آغاز کرد و پس از آن او را در فیلمهای «مجردها»، «خوابگاه دختران»، «سوغات فرنگ»، «بعد از ظهر سگی سگی»، «استراحت مطلق»، «شاه کش» و «زیرنظر» دیدیم که بازی اش در «استراحت مطلق» باعث شد برنده تندیس بهترین بازیگر مرد در جشن حافظ شود. ضمن اینکه برای همین نقش نامزد جشن خانه سینما و جشن منتقدان سینمای ایران هم شد. او سریالهایی چون «آشتی کنان»، «سه در چهار» و «موج و صخره» را هم کارگردانی کرده است. صالحی در ترانهسرایی هم دستی دارد و سال 97 ترانه «مرهم جان» او توسط محسن ابراهیمزاده اجرا شد.
سالروز تولد علی ضیا مجری، فریبا چوپاننژاد کارگردان، ادگار اولمر کارگردان اتریشی، سیمین رهنمایی شاعر، امید صباغ نو شاعر، ابراهیم عادل شاعر، فرشید فرهمندنیا شاعر، سمیه قبادی شاعر، امیل اوژیه نویسنده فرانسوی هم امروز است.
درگذشت ها
احمد بیگدلی: نویسنده و یکی از برندگان جایزه کتاب سال در سال 1393 در چنین روزی درگذشت. احمد بیگدلی متولد 1324 بود و پس از آغاز به کار در آموزش و پرورش داستاننویسی را به طور جدی آغاز کرد. اولین داستانش سال 1347 در مجله ادبی فردوسی منتشر شد و بعدها در دزفول با نوشتن نمایشنامه با هنرمندانی چون غلامحسین ضیاپور و حمید مهرآرا همکاری کرد. پس از موفقیت اولین نمایشنامهاش که بهصورت تله تئاتر از شبکه سراسری آن زمان پخش شد این کار را با نوشتن نمایشنامههای «مهری» و «تا عمق ماسه ها» ادامه داد و سال 1356 با نمایشنامه «دالو» به شهرت رسید. اما بیگدلی همچنان داستان نوشتن را بیشتر دوست داشت و به همین دلیل پس از موفقیت در تئاتر این کار را در کنار نوشتن نقدهای مرتبط با سینما و تئاتر ادامه داد. مجموعه داستانهای «شبی بیرون از خانه»، «من ویران شده ام»، «اندکی سایه»، «آوای نهنگ»، «مگر چراغی بسوزد»، «بی تردید سهشنبه بود»، «نخستین شب راوی» و «زمانی برای پنهان شدن» از آثار منتشر شده بیگدلی است که برای «اندکی سایه» در سال 1385 برنده جایزه کتاب سال شد.
واروژان هاخباندیان آهنگساز هم در چنین روزی درگذشت.
عکس نوشت
یک کتابفروشی کوچک و روستایی در اسکاتلند با یک طرح ابتکاری، مشتریان زیادی پیدا کرده است.
گردشگرانی که از کشور اسکاتلند و شهر ویگتاون بازدید میکنند، میتوانند برای مدتی کتابفروشی «اوپن بوک» این شهر را اجاره کرده و به مدت حداقل یک هفته آن را مدیریت کنند. به این ترتیب گردشگران علاقهمند به کتاب میتوانند هزینههای سفر و اقامت خود را با فروش کتاب جبران کنند. به گفته مسئولان کتابفروشی، بسیاری از گردشگران تا هفتهها در این روستا اقامت کرده و به شغل موقت کتابفروشی پرداختهاند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سه سناریو برای جشنواره موسیقی فجر درنظر گرفته میشود
-
تجربه ای نو برای رونق نشر
-
شهروند مجـــازی
-
آن چه نوع گفتوگویی است
-
سفر به قصههای هزار و یک شب
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین